کد مطلب:88591 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:407

وجود خدا در تمام ذرات وجودشان











(قد براهم الخوف بری القداح)

ترجمه: خوف و ترس بدنهای آنها را همچون چوبه ی تیر لاغر ساخته.

شرح: در قدیم برای ساختن تیر، چوبها را می تراشیدند، و در نوك آن پیكانی از فلز قرار می دادند، و در انتهای آن هم پرهائی بود تا حركت چوب را تنظیم كند، و چون قسمت انتهائی سبك و ابتدائی بواسطه ی آن فلز سنگین بود، در فضا چرخش پیدا نمی كرد. فائده این تراشیدن چوب چند چیز بود: 1- تیرها سبك شده و در نتیجه برد آن بیشتر می شد. 2- صاف می شد و مقاومت هوا در برابر آن كم می شد. 3- برای قرار دادن در چله كمان راحت تر بود.

مولای متقیان در این فراز تشبیه بسیار جالبی فرموده اند، ترس از خدا آنها را تراشیده، و كاربرد آنها را زیاد و شانس رسیدن آنها را به هدف بیشتر كرده است، خدا با خوف خود آنها را تراشیده تا با پرش بیشتر به هدف رسیده، و سرعت و شتاب گیرند، و امواج هواهای نفسانی مقاومت زیادی در برابر آنها نداشته باشد، و به راحتی خود را به دستورات الهی بسپارند و گوش به فرمان صاحب حقیقی خود دهند.

[صفحه 86]

خوف الهی موجب لاغر شدن متقیان می شود، به جهت این كه نفس تدبیركننده ی بدن، به اصلاح و صلاح بدن نمی پردازد، و قوه ی شهویه و غاذیه (قوه ای كه امر جذب و تقسیم غذا و شوون طعام را در بدن به عهده دارد) آن طور كه باید كار نمی كنند، و مقدار انرژی كه در بدن مصرف می شود و تحلیل می رود را نمی توانند جایگزین كنند، و در نتیجه این منجر به تحلیل رفتن بدن می شود. و این گونه حالت یعنی تحلیل رفتن بدن و خوف الهی، درباره ی امام سجاد (ع) روایت شده است كه وی از خوف خدا در هر شبانه روز، هزار ركعت نماز می خواند، به طوری كه باد او را مثل سنبله و ساقه ی گندم حركت می داد.[1].

در روایت آمده است وقتی آن حضرت وضو می گرفت، رنگ او زرد می شد و وقتی اهل و عیال او از این حالت سوال می كردند، می فرمود: «اتدرون لمن اتاهب للقیام بین یدیه»، آیا می دانید برای ایستادن در برابر چه كسی مهیا می شوم.[2].

در روایتی از امام صادق (ع) رسیده است كه آن حضرت تمجید از علی (ع) می فرمود و از حالات و اعمال وی سخن می راند تا این كه فرمود: «از فرزندان و اهل بیت او كسی در لباس و علم فقه مثل علی بن الحسین (امام سجاد (ع)) نبوده، روزی فرزندش امام باقر (ع) وارد بر او شد، و دید بسیار عبادت كرده و رنگش از شب زنده داری زرد و از چشمانش بواسطه شدت گریه (رمص) خارج شده است (رمص ماده سفید رنگی است كه از مجرای چشم بواسطه اشك زیاد خارج می شود) و پیشانی مباركش زخم شده و قوس بینی حضرت بواسطه سجود شكاف برداشته، و از پا افتاده و قیامش زیاد شده بود، امام پنجم فرمود، وقتی او را در این حال یافتم، كنترل از دستم خارج شده گریستم.[3].

[صفحه 87]

آری شیعیان راستین آنها هم چنین هستند، آنها دارای خوف از خدایند، خوفی كه مقام بزرگی از مقامات عارفین و یكی از اركان عرفان اسلامی است.


صفحه 86، 87.








  1. شرح نهج البلاغه خوئی، جلد 12، صفحه 129.
  2. شرح نهج البلاغه خوئی، جلد 12، صفحه 129.
  3. شرح نهج البلاغه خوئی، جلد 12، صفحه 129.